-
تقصیر آهو نماها ست...!
پنجشنبه 21 فروردین 1393 21:57
تو آنقدر دوستت دارم از هرزه ها شنیدی که... عاشقانه های من برایت گزافه ای بی نبود . . . !
-
یا للعجب!!!
چهارشنبه 13 فروردین 1393 20:20
بس که نادیدنی از دوست ، ز دنیا دیدم روشنم گشت که آسایش نابینا چیست!
-
-*-*-کاری نیست-*-*-
شنبه 26 بهمن 1392 23:20
گریه کار کمی است برای توصیف نداشتنت… دارم به رفتار پر شکوهی شبیه به مرگ فکر می کنم…!
-
شاید رسیدیم...شاید هم نه***
شنبه 26 بهمن 1392 23:18
تو مرا نادیده بگیر … و من … بدنم روز به روز کبود تر می شود … از بس … خودم را میزنم ، به نفهمی …!!!
-
من گذشتم و گذشت آنچه تو با ما کردی!!!
شنبه 26 بهمن 1392 23:17
گفته باشم … من درد میکشم اما تو چشمهایت را ببند، سخت است بدانم میبینی و بی خیالی … تویی که روزگاری برایم درمان بودی ..
-
تو را یاد میکنم...
دوشنبه 11 آذر 1392 13:18
خاطـــــــــــراتی دارم و تو لحظه ای زیبـــــــــــــا از خاطـــــــــره ی ذهن منی هــــــم تماشـــــــا داری هم ب آن مـــــــــی ارزی که تو را یـــــــــــاد کنــــــــــــــم
-
میتوان آیا به دل دستور داد؟...!
دوشنبه 11 آذر 1392 13:15
دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان آیا به دل دستور داد؟ میتوان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد؟ موج را آیا توان فرمود: ایست! باد را فرمود: باید ایستاد؟ آنکه دستور زبان عشق را بیگزاره در نهاد ما نهاد خوب میدانست تیغ تیز را در کف مستی نمیبایست داد
-
چرا؟؟؟
جمعه 24 آبان 1392 14:23
آنان که مرید چهارده معصومند همواره به جرم عاشقی محکومند این طایفه سرنوشتشان معلوم است یا کشته تیغ یا مسمومند سرنوشت این امام هم رقم خورد.با دستان بریده و مشک پاره پاره و چشمان هدفِ تیر قرار گرفته ی عباس با فریادهای خونبار از مصبیتِ زینب با گریه های دلخراش رقیه سه ساله با سرهای بریده ی جوانان هاشمی با خون گلوی اصغر با...
-
گل پرپر باغ حسین...
دوشنبه 20 آبان 1392 22:31
دین شما چیست؟ از کدام قماشید؟ آب به بچه دهی، ثواب ندارد؟! تیر سه شعبه برای کشتن شیر است نازکی این گلو که تاب ندارد خون خورم در غم آن طفل که جای لبنش ریخت دست ستم حرمله خون در دهنش کودکی که آب ز سرچشمه وحدت می خورد گشت از سوز عطش، آب، روان در بدنش لالا گلم، ببین که شبیه تو تشنه ام آتش مزن به جان من ای مادرم، بخواب من...
-
زخم دل...
جمعه 17 آبان 1392 22:18
به غم نزدیکم و دورم ز راحت ندیدم جز جفایت استراحت بلی زخم دل من به نگردد چرا که مانده پیکان در جراحت
-
غم دل...
جمعه 17 آبان 1392 22:14
به دریا شکوه بردم از شب دشت وز این عمری که تلخِ تلخ بگذشت به هر موجی که می گفتم غم خویش سری می زد به سنگ و باز می گشت
-
شرمنده...
جمعه 10 آبان 1392 22:01
سلام. وبلاگ بعضی دوستان که میرم برای نظر گذاشتن ،کادر کد و نوشتنشو نشون نمیده.گفتم بدونید بی معرفت نیستم.
-
خرید خوشحالی...!
چهارشنبه 8 آبان 1392 23:04
با پول نمیشه خوشحالی خرید ولی میشه باهاش مقداری شیرینی خوشمزه خرید که، اونها تقریبا همون کار رو انجام میدن !!!
-
باز هم کم آورده ام
شنبه 4 آبان 1392 22:28
باز کلمه کم آورده ام ، برای احوالاتم بروید یک سیگار بکشید تلخی اش که ماند ته گلویتان فکر کنید همان بغضی است که توی گلوی من نه بالا می رود و نه پایین...!
-
لطفا برم نگردانید !!!
شنبه 4 آبان 1392 22:22
همـچـون ساعـت شنی شــده ام کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد و الـتـمـاس مـیـکــنــد یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد مــن هــم … نه …! ! لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! ! ! بــگـذاریــد تــمام شــوم …
-
برگ ریزان پاییزی ...!
شنبه 4 آبان 1392 22:09
تا همین چند وقت پیش هم پاییز زیبا ترین فصل برایم بود. درست تا وقتی که نرفته بودی. حال که رفته ای چرا زیبا باشد؟با چه زیبا باشد؟ انگیزه ای دارند آیا برگ های سرخ و زرد برای زیبایی؟ هر چند انگیزه شان تویی، تو هم هستی، ولی ...
-
تکیه کردم بر وفای دوست...!
جمعه 3 آبان 1392 23:28
همیشه اونی که ازش توقع نداری خوشحالت می کنه ! اما اونی هم که فکرشو نمی کنی قلبتو می سوزونه ! شاعر قشنگ می گه : آنکس که تو را به جملگی تکیه بر اوست گر چشم خرد باز کنی دشمنت اوست
-
حال من این اینگونه است...!
جمعه 3 آبان 1392 23:09
باور کنید حال خوشی ندارم... روزها سگ ام! شب ها توله سگ هر کس و ناکس! این است روزگار من؛ باز هم بگویید: <انسان اشرف مخلوقات است> "رحیم مجیدی"
-
صداقت...!
جمعه 3 آبان 1392 22:56
ترجیح میدم پول سیگاری رو بدم که صادقانه روش نوشته: سرطان زا تا پول آبمیوه ای رو که روش به دروغ نوشته: 100% طبیعی متعاقبش ترجیح میدم تنها باشم تا اینکه یه هرزه دو رو برم باشه
-
تموم شدم...
جمعه 3 آبان 1392 22:45
پیک آخرم را می نوشم به سلامتی خدایی که دونه به دونه آرزوهام جلو چشمام پرپر کرد تا عظمتشو نشونم بده ...!
-
تا حـ ـ ـآلآ شده ؟
جمعه 3 آبان 1392 22:39
یـﮧ موقعـے هست که هــے از خودت میپرسـے : اونم دلش برام تنگ میشـــﮧ یا نـــﮧ ؟! .. یا همینقد که دوســش دارم دوسم داره یا نـــﮧ .. یا اصن بهم فکر میکنــﮧ یا نـﮧ ؟؟ یـﮧ دفعـﮧ گوشیت زنگ میخوره .. وقتـے عکسشو روے گوشـــــیت میبینـے .... بـﮧ جواب همــﮧ سوالات میرسـے .. انگار بهترین لحظــــــﮧ دنیاس ..
-
این عدالت است...؟
جمعه 3 آبان 1392 22:26
نامرد ها ... ! چند بغض به یک گلو ... ؟
-
مرغ مهـ ــ ـاجر...
جمعه 3 آبان 1392 21:45
میان مرغان مهاجر آن که در انتهاست شاید ضعیف ترین باشد ... شاید امّا ... دل بسته ترین است ...
-
سلام
چهارشنبه 22 خرداد 1392 11:02
سلام به همه ی بازدیدکنندگان محترم . این وبلاگ دومین تجربه وب داریم محسوب میشه امیدوارم که لحظات خوبی رو اینجا سپری کنین و نظرات قشنگ و سازنده تون برای بهتر شدن این فضا کمکم کنه. دوست دارم اگه لایق بدونین هر نظر و انتقادی دارین مطرح کنین. متشکرم.ف/م